
نینوا ! امشب دل و دیده برایت پر زده / امشب از شادی به بیت پاک زهرا سر زده
دست بر دست علی داده دل شیدای من / حلقه بر سبزینه پوش فاتح خیبر زده
دل برای عرض تبریک ولادت آمده / چون که خالق تاج شاهی بر سر حیدر زده
دل کند یاد از مه شعبان و میلاد حسین / دیده چون بیند،بخواهد سکه ی بر زر زده
الحق از نور رخش خورشید بی منظر شده / آفرین بر مقدمش چون بر زمین محشر زده
بر سر و لبهای خشکش آفرین و مرحبا / چون که او در کربلا هم محشری دیگر زده
نازم آن دستان حاتم گونه ی عباس را / چون به دریای دل هر عاشقی لنگر زده
........
این وطن،ایران ما ،هم کربلایی دیگرست / زین سبب عباس هم بیرق به این کشور زده
چیست این جان باختن کز هیبتش پروانه هم / نام آن را بر دو بال خود زر و زیور زده؟
آنکه در راه شرف از جسم خاکی بگذرد / لاجرم با عشق سر بر کوچه ی دلبر زده
آنکه از جان،پرده ی تن را کناری می زند / پشت پا بر تیرگی های در و پیکر زده
جان و تن در راه ایمان در طبق ها چیده او / زین سبب حلاج گونه،تکیه بر منبر زده
هر شهیدی،اختری،هر جانفشان،سیاره ای / این وطن سقفی پر از سیاره و اختر زده
--